قرنهاست که بشر در رابطه تنگاتنگ با طبیعت به سر برده و برای تولید مایحتاج خود از آن الهام می گیرد.
واژه ی « بیونیک » از ترکیب دو لغت « بیولوژی » و «تکنیک» زاده شد که معادل فارسی این واژه « زیست فنی » می باشد. گرگ لین را در این میان می توان سردمدار نظریه جدید در مباحث بیونیک در معماری به شمار آورد او مایل است آثاری خلق کند که همچون موجود زنده دارای گونه های متمایز و انعطاف پذیری همزیستی با شرایط محیطی را از لحاظ فرم با رنگ دارا باشند .
حرکتی که می توان گفت از همان ابتدای دهه شصت آغاز شد . ولی به دلیل محدودیت های فنی تأثیر مشخصی در آن سال ها از خود برجا نگذاشت. یکی ار مشهورترین آثار این معمار «خانه جنین گونه» اوست که در سال 2000 طراحی کرد . این طرح کوششی است برای برخوردی تازه با موضوعاتی چون «تنوع گرایی» ، «تولید منفرد» در کنار «تولید انبوه» و «انعطاف گرایی» در ساخت.
این خانه ترکیبی است از اعضای مختلف که قواعد هندسی همگی آن ها به کمال تعریف و محدودۀ رشد آن ها مشخص شده است . معمار خود می گوید : این نکته نشان می دهد که برای من تناسب ، زیبایی و عملکرد در مفهوم کلاسیک آن بسیار با ارزش است . اما این را نیز بایستی یادآور شوم که این کیفیت ها را با ابزاری جدید و احساسی جدید خلق می کنم . این قواعد نهایتاً اجازۀ یکسان بودن را به هیچ دو گونه نمی دهند . خانۀ جنین گونه در مسیر تکامل خود نه تنها متأثر از داده های اولیه است . بلکه مهم تر از آن در روند ایجاد خودرا با محل بنا . سبک های رایج محلی ، شرایط اقلیمی ، مصالح ساختمانی وبرداشت محلی از زیبایی وفق می دهد .
کتونیک اصطلاحی است که معماران برای توصیف لایه بندی مکانیکی، هماهنگی و مونتاژ قطعات استفاده می کنند. دغدغه شخصی من در طی سال های گذشته بازگشت معماران به مباحث مربوط به اتصالات مکانیکی بوده است. در یک سیستم تکتونیک، دیتیل های معماری به معنای تلاش برای ترکیب مواد، مصالح و لایه های متفاوت با یکدیگر است.
به همین دلیل است که معماران تکتونیک به پیچ و مهره ها، جوش ها و سرپیچ ها علاقه مندند، زیرا آنها جایی هستند که همه چیز به هم متصل می شود. بسیاری از دانشجویان در سراسر دنیا از ابزارهای دیجیتالی استفاده می کنند؛ اما نحوه استفاده آنها از هندسه به همان صورتی است که یک معمار تکتونیک استفاده می کند. آن چیزی که من مایل به تغییر آن هستم، رها شدن از علاقه به تشخیص هندسه های بسیار پیچیده در یک فرم ساخته شده است که ریشه در سنت تکتونیک دارد.
در برابر این سنت، یک الگوی بدیل از فرم، مونتاژ، لایه بندی، مرزبندی و ساخت و ساز، کامپوزیت است که میانه خوبی با سنت تکتونیک ندارد. چندین ایده در رابطه با کامپوزیت ها وجود دارد که به آنها خواهم پرداخت: ایده نخست مینیمالیسم سطح است؛ یعنی استفاده از سطوح به جای مولفه های منفرد که پیشتر مورد استفاده قرار می گرفت.
مفهوم دیگری که به آن اشاره می کنم، مفهوم سازه و مفصل بندی مسیر بارها بر روی سطوح است؛ نگرشی به سازه که بجای تقسیم سطوح براساس منحنی های ساخت، از حرکت بارها در طول سطوح استفاده شده است.
این ایده با مدل سازی پارامتری مغایر است که به افسون دیتیل در معماری تکتونیک سحر شده و آن را اشاعه می دهد. مفهوم آخر یک ارگونومی پویا است؛ یعنی جهت هایی که همسطح با زمین نیستند.